اختلال طیف درخودماندگی ( اوتیسم ) اخیرا در ۵-DSM به گونهای پالایش شده است تا آنچه را قبلاً تحت عناوین درخودماندگی، اختلال اسپرگر، اختلال انسجام گسیختگی دوره کودکی، اختلال رت و اختلال نافذ دوران کودکی شناخته میشد را دربرگیرد. این اختلالی است که نخستین بار در دوره کودکی شروع میشود و مشخصههای آن اختلال شدید و پایدار در زمینههای متعدد رشدی از جمله تعاملات اجتماعی، ارتباط با دیگران، رفتارهای روزمره، علایق و فعالیتهاست. تعدادی از کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی سطوح پایینی از ناتوانی ذهنی را نیز نشان میدهند، هرچند برخی از آنها از هوشی بهنجار یا حتی برتر یا مهارتهای ویژه برخوردارند.
تشخیص اختلال طیف درخودماندگی
برای تشخیص اختلال اوتیسم یا درخودماندگی باید به سه مشخصه اصلی توجه کرد و آنها را مورد ارزیابی قرار داد:
- ارتباطات اجتماعی:
اختلال طیف درخودماندگی دربرگیرنده کمبود در تعاملات اجتماعی، ارتباطات و فعالیتها است. به نظر میرسد افراد دچار اختلال طیف درخودماندگی ، اوتیسم از برقراری پیوندهای اجتماعی با دیگران ناتوان هستند. ممکن است آنها در دوران طفولیت برخلاف اکثر اطفال در پاسخ به مراقبان خود لبخند نزنند یا حتی تماس چشمی برقرار نکنند. آنها تمایلی به قرارگرفتن در آغوش والدین خود ندارند. وقتی کمی بزرگتر میشوند، ممکن است تمایلی به بازی با اطفال دیگر نداشته باشند و ترجیح دهند که به تنهایی بازی کنند. همچنین آنها به هیجانات دیگران واکنش بارزی نشان نمیدهند. - نحوه صحبت کردن:
اطفال مبتلا به درخودماندگی در برقراری ارتباط و صحبت کردن دچار مشکل هستند. اکثر این کودکان به جای گفتن صحبتهای خود، صرفاً آنچه را که قبلا شنیدهاند، تکرا میکنند که به این پدیده پژواک گویی میگویند. آنها ضمایر را با هم جابجا میکنند و آهنگ (تون) صدای آنها تقریبا شبیه به ماشین سخنگو است. - فعالیتهای قالبی و تکراری:
نهایتاً کودکان مبتلا به یک اختلال طیف درخودماندگی الگوهای تکراری و قالبی را در فعالیتها و علایق خود نشان میدهند. کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی به جای بازی نمادین با اسباب بازیها (به عنوان مثال، به جای آنکه دو عروسک را روبروی هم قرار دهد و چنین وانمود کند که “عروسکها مشغول خوردن چای هستند”، با یک بخش از اسباب بازی یا شیء اشتغال ذهنی دارند. ممکن است کودک مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی تنها دست عروسک را بین دو دست خود قرار داده، جلو و عقب ببرد. امور و آداب روزمره اغلب برای اطفال مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی اهمیت فوق العادهای دارند: هرگاه بخشی از یک فعالیت روزمره تغییر یابد ـ مثلا مادر حین همراهی کودک خود تا مدرسه، در بانک متوقف شود ـ کودک ممکن است به شدت عصبانی شود و جیغ بزند. برخی از اطفال رفتارهای نوعی و تکراری را با استفاده از بخشی از بدن خود بروز میدهند (مانند تکان دادن دستها یا کوبیدن سر به دیوار). گاه به این رفتارها، “رفتارهای خودتحریکی” میگویند، با این فرض که منظور این اطفال از این کارها، خودتحریکی است. با این حال، روشن نیست که آنها دقیقاً چنین هدفی داشته باشند.
“برای رزرو نوبت با مشاوران مجرب ماهشید خرد میتوانید از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید“
هوش در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی در آزمونهای هوش عملکرد ضعیفی دارند و ۵۰ تا ۷۰ درصد آنها اختلال تفکر متوسط تا شدید دارند. با وجود این، برخی از این کودکان تنها در مهارتهای کلامی و اتخاذ دیدگاه دیگران نقص دارند. نسبت بسیار اندکی از کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی از استعدادهای خاص مانند توانایی نواختن موسیقی بدون آموزش، کشیدن نقاشیهای بسیار زیبا، حافظه استثنایی و تواناییهای محاسبات ریاضی(آن گونه که در فیلم «مرد بارانی» نشان داده شده است) برخوردارند. چنین افرادی، گاهی “دانشور” نامیده میشوند. با این حال، این موارد بسیار نادر هستند.
شروع و دوره اختلال طیف درخودماندگی
برای آن که کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی تشخیص داده شوند، باید علایم را قبل از سن سه سالگی از خود نشان دهند. تنوع زیادی به لحاظ وخامت و پیش آگهی این اختلال وجود دارد. هاولین و همکاران، وراتر در سال ۲۰۰۴ ، ۶۸ فردی را که در دوران کودکی به اختلال طیف درخودماندگی دچار بودند، پیگیری کردند. در سنین بزرگسالی، یک پنجم آنها توانستند دوران مدرسه را طی کنند، پنج نفر به کالج رفتند و دو نفر تحصیلات تکمیلی را پشت سر گذاشتند. در حدود یک سوم آنها استخدام شدند و در حدود یک چهارم آنها دوستان صمیمی یافتند. با این حال، اکثر آنها به شدت به والدین خود وابسته بودند یا به مراقبت شبانه روزی نیاز داشتند. ۵۸ درصد آنها پیش آگهی “بد” یا “خیلی بد” داشتند. بیشتر کودکان مبتلا به این اختلال قادر به زندگی مستقل یا ادامه حرفه مورد علاقه نبودند و مشکلات پایا در برقراری روابط اجتماعی داشتند.
بهترین پیش بینی کننده نتیجه اختلال طیف درخودماندگی، هوشبهر (IQ) کودک و سطح رشد زبانی وی قبل از سن ۶ سالگی است. کودکانی که از IQ بالای ۵۰ برخوردارند و قبل از سن ۶ سالگی میتوانند حرف بزنند، در مقایسه یا کودکان دارای IQ زیر ۵۰ و فاقد تکلم معنادار از پیش آگاهی بسیار بهتری برخوردارند.
شیوع اختلال طیف درخودماندگی ۱ در ۵۰۰ و شیوع تمام اشکال اختلال نافذ نمو ۱ در ۱۶۰ کودک است. همچنین تعداد پسران مبتلا سه برابر دختران است.
شدت علایم اختلال طیف درخودماندگی
شدت علائم در این اختلال بسیار متفاوت است: برخی از کودکان تنها نقص در تعاملات اجتماعی و فعالیتها و علایق را نشان می دهند، درحالی که تأخیرهای قابل توجه یا انحرافات زبانی در آنها به طور بارزی دیده نمیشود و این وضعیتی است که پیش از ۵-DSM با عنوان نشانگان آسپرگر شناخته میشد. کودکان مبتلا به این عارضه در سه سال نخست زندگی سطوح بهنجاری از کنجکاوی در مورد محیط را از خود نشان داده، اغلب مهارتهای شناختی بهنجار را کسب میکنند. نمرات IQ این کودکان در دامنه بهنجار قرار دارد.
کودکان مبتلا به این عارضه در روابط با دیگران مشکل دارند و در فعالیتهای نامعمول (مثلاً حفظ شماره تلفنها) درگیر میشوند تا جایی که در مورد واقعیتها و موضوعات رازآلود وسواس پیدا میکنند. ممکن است گفتار آنها حالت رسمی داشته باشند. گاهی اوقات از این اختلال با عنوان “نشانگان استاد کوچولو” یاد میشود.
برای مطالعه بیشتر در رابطه با انواع اختلالات روانی میتوانید به سایت ماهشید خرد، بخش مقالات مراجعه کنید.
نویسنده : کیمیا شراهی
مرجع: کتاب اوتیسم (تبیین،ارزیابی، تشخیص و درمان)؛ نوشته دکتر سعید رضایی