حتما توصیه میکنیم قبل از مطالعه این مقاله، قسمت اول اختلالات وسواسی-اجباری را مطالعه کنید
شناخت اختلال وسواسی-اجباری
همانطور که گفته شد نظریههای شناختی و رفتاری نشان میدهند که افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری در فرونشانی افکار مزاحم مشکل دارند، زیرا گرایش به تفکر انعطاف ناپذیر و اخلاقگرا دارند. به عبارتی آنها احساس میکنند مسئول پیشگیری از روی دادن اتفاقات زیان آور برای خودشان و حتی اطرافیانشان هستند. به احتمال زیاد آنها افکار مزاحم و منفی خود را غیرقابل قبول ارزیابی میکنند، به خاطر داشتن این افکار مضطربتر شده و احساس گناه بیشتری میکنند. این اضطراب موجب میشود که از بین بردن این افکار سختتر شود.
افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری ممکن است معتقد باشند که باید بتوانند تمامی این افکار را کنترل کنند و این حقیقت را که هر کسی گاهی افکار منفی دارد را به سختی میپذیرند. آنها معتقدند که داشتن این افکار منفی به این معناست که دارند دیوانه میشوند یا داشتن این افکار را با انجام واقعی رفتار برابر میدانند (به عنوان مثال اگر درباره صدمه زدن به فرزندم فکر میکنم، گناه کار هستم؛ انگار که واقعا به او صدمه زدهام). البته، این افراد هنگام داشتن این افکار مضطربتر هم میشوند، زیرا از بین بردن آنها دشوار است.
رویکرد شناختی-رفتاری به اختلالات وسواسی-اجباری
هنگامی که فرد وسواسی در مییابد که برخی رفتارها، وسواس و اضطراب حاصل از آن را موقتا فرو مینشانند، اجبارها ممکن است افزایش پیدا کنند. این کاهش اضطراب، آن رفتارهای اجباری را تقویت می کند و اجبار شکل میگیرد هر زمان که شخص دچار افکار وسواسی میشود، احساس میکند که مجبور به انجام آن رفتارهای اجباری است تا اضطراب خود را کاهش دهد. این توجیه شناختی – رفتاری OCD شواهد تجربی قابل توجهی داشته است. برخی از بهترین شواهد به نفع دیدگاههای شناختی و رفتاری درباره اختلال وسواسی ـ اجباری در این حقیقت یافت میشود که درمانهای مبتنی بر این دیدگاهها برای درمان این افراد مفید هستند.
رویکرد زیستی به اختلالات وسواسی - اجباری
اختلال وسواسی ـ اجباری ممکن است علل زیستی نیز داشته باشد. برخی از پژوهشهای خانوادگی حاکی از آن است که ژنهای معیوب ممکن است در آسیبپذیر کردن افراد به اختلال وسواسی-اجباری نقش داشته باشند.
البته عمده پژوهشهای زیستی روی OCD، متمرکز بر مدار عصبی مهمی در مغز بودهاند که در فعالیتهای حرکتی، رفتاری، شناختی و هیجانی نقش دارند. در افراد مبتلا به این اختلال، ممکن است کمبود عصب رسانه سروتونین در مناطقی از مغز که مسئول تنظیم تکانههای ابتدایی جنسی، خشونت و پاکیزگی هستند، مشاهده شود.
این تکانهها اغلب هسته افکار وسواسی هستند. این مدار عصبی از نواحی خاصی در قشر پیشانی آغاز میشود و به بخشی از عقدههای قاعدهای به نام هسته دمدار میرسد. سپس از طریق عقدههای قاعدهای به تالاموس رسیده، از آنجا به صورت بازخوردی به قشر پیشانی باز میگردند. در افراد مبتلا به OCD و اختلالات مرتبط با آن، کژکاری در این مدار مغزی میتواند نتیجه ناتوانی سامانه در خاموش کردن رانههای ابتدایی(مثل رانههای پرخاشگرانه) یا انجام رفتارهای قالبی باشد.
اکثر ما زمانی که احساس میکنیم دستانمان کثیف است، در یک شکل نسبتا قالبی تمیز کردن درگیر میشویم: ما آنها را میشوییم. اما در افراد مبتلا OCD، رانه شستن دستها ادامه پیدا میکند، زیرا مغز آنها نمیتواند افکار مرتبط با کثیف بودن یا شستن دستها را در زمانی که این رفتار دیگر لزومی ندارد، خاموش کند. طرفداران نظریه زیستی به این نکته اشاره میکنند که بسیاری از وسواسهای فکری و اعمال جبری در افراد مبتلا به OCD با آلودگی، رابطه جنسی، پرخاشگری، و الگوهای رفتار تکراری ارتباط دارند و تمام اینها همان موضوعاتی هستند که این آغاز مدار مغزی با آنها سروکار دارد.
مطالعات تصویربرداری عصبی نشان دادهاند، فعالیت نابجای مغزی نواحی مرتبط با این مدار ابتدایی، در افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری بیش از افراد سالم است. به علاوه، وقتی به بیماران وسواسی داروهای تنظیم کننده سروتونین داده میشود، علایم آنها تا حد زیادی بهبود مییابند. کاهش فعالیت این نواحی مغزی به دنبال درمان، در بیمارانی که پاسخ خوبی به داروها میدهند، بیشتر از بیمارانی است که پاسخ خوبی نمیدهند. جالب این که وقتی بیماران مبتلا به OCD به رفتاردرمانی هم جواب میدهند، باز فعالیت عصبی در هسته دمدار و تالاموس کاهش مییابد.
نتیجهگیری
خلاصه آن که عوامل زیستی و روان شناختی، احتمالاً با همکاری یکدیگر در ایجاد بسیاری از اختلالها نقش دارند. بسیاری از افرادی که دچار این اختلالات میشوند، احتمالاً استعدادی وراثتی، عصب شناختی، یا زیست-شیمیایی برای ابتلا به اضطراب و یا اختلال وسواسی-اجباری دارند. اما برای بروز کامل اضطراب، باید این افراد گرایش به فاجعه پنداری و اقدام به رفتارهای اجتنابی را نیز برای کاهش اضطراب و افکار وسواسی داشته باشند.
شما میتوانید در صورت تمایل برای مطالعه در رابطه با انواع درمانهای روانشناختی به وبسایت ماهشید خرد بخش “درمانها” مراجعه کنید.
نویسنده : کیمیا شراهی
منبع: آسیبشناسی روانی(دیدگاهای بالینی درباره اختلالات روانی) نوشته ریچارد پی.هالجین و ترجمه یحیی سید محمدی